تبلیغ

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

تبلیغ

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

تبلیغ

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن

صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی

هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ

وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِرا

دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ

طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۱ آذر ۹۷ ، ۰۷:۵۷
  • وحید رضا مردانلو


روانشناسی قلب




بعد از خواندن این حدیث لطفا بفرمایید این جملات چقدر براتون تازگی داشت ؟ چقدر مفید بود ؟


حدیث جالبی منسوب به امام صادق علیه السلام


 


" اعراب القلوب اربعة انواع ( قلب دارای چهار حالت است : )


رفع(اوج وبلندى )


و فتح (گشایش)


و خفض(جر:سقوط وپستى )


و وقف (ایستایى واز کار ماندن )


فرفع القلب فى ذکر اللّه تعالى ( اوج و بلندی قلب در یاد خداست)


وفتح القلب فى الرّضا عن اللّه تعالى ( گشایش قلب در رضایت از خداست)


وخفض ‍ القلب فى الاشتغال بغیر اللّه ( پستی قلب در مشغول بودن به غیر خداست)


و وقف القلب فى الغفلة عن اللّه تعالى .( توقف قلب در غفلت از یاد اوست)


... فعلامة الرّفع ثلاثة اشیاء: ( علامت بلندی و اوج قلب سه چیز است )


وجود الموافقة و فقد المخالفة و دوام الشّوق


وعلامة الفتح ثلاثة اشیاء: (سه چیز از علامات فتح قلب است)


التّوکّل ، والصّدق ، والیقین .


وعلامة الخفض ثلاثة اشیاء:


العجب ، والرّیاء، والحرص .


وعلامة الوقف ثلاثة اشیاء:


زوال حلاوة الطّاعة ، ( از بین رفتن شیرینی اطاعت الهی) وعدم مرارة المعصیة ( درک نکردن تلخی گناه)، والتباس


علم الحلال بالحرام (مخلوط کردن علم حلال به حرام ) ".


(ترجمه مصباح الشریعة، ص: 30)


متن کامل حدیث :


مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌12، ص: 169‌


إِعْرَابُ الْقُلُوبِ عَلَى أَرْبَعَةِ أَنْوَاعٍ


رَفْعٍ وَ فَتْحٍ وَ خَفْضٍ وَ وَقْفٍ


فَرَفْعُ الْقَلْبِ فِی ذِکْرِ اللَّهِ تَعَالَى


وَ فَتْحُ الْقَلْبِ فِی الرِّضَى عَنِ اللَّهِ


وَ خَفْضُ الْقَلْبِ فِی الِاشْتِغَالِ بِغَیْرِ اللَّهِ


وَ وَقْفُ الْقَلْبِ فِی الْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى


أَ لَا تَرَى أَنَّ الْعَبْدَ إِذَا ذَکَرَ اللَّهَ بِالتَّعْظِیمِ خَالِصاً ارْتَفَعَ کُلُّ حِجَابٍ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ تَعَالَى مِنْ قَبْلِ ذَلِکَ فَإِذَا انْقَادَ الْقَلْبُ لِمَوْرِدِ قَضَاءِ اللَّهِ بِشَرْطِ الرِّضَى عَنْهُ کَیْفَ یَنْفَتِحُ بِالسُّرُورِ بِالرَّوْحِ وَ الرَّاحَةِ وَ إِذَا اشْتَغَلَ قَلْبُهُ بِشَیْ‌ءٍ مِنْ أَسْبَابِ الدُّنْیَا کَیْفَ تَجِدُهُ إِذَا ذَکَرَ اللَّهَ بَعْدَ ذَلِکَ وَ أَنَابَ مُنْخَفِضاً مُظْلِماً کَبَیْتٍ خَرَابٍ خَاوٍ لَیْسَ فِیهِ عُمْرَانٌ وَ لَا مُؤْنِسٌ وَ إِذَا غَفَلَ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ تَعَالَى کَیْفَ تَرَاهُ بَعْدَ ذَلِکَ مَوْقُوفاً وَ مَحْجُوباً قَدْ قَسَا وَ أَظْلَمَ مُنْذُ فَارَقَ نُورَ التَّعْظِیمِ


فَعَلَامَةُ الرَّفْعِ ثَلَاثَةُ أَشْیَاءَ وُجُودُ الْمُوَافَقَةِ وَ فَقْدُ الْمُخَالَفَةِ وَ دَوَامُ الشَّوْقِ


وَ عَلَامَةُ الْفَتْحِ ثَلَاثَةُ أَشْیَاءَ التَّوَکُّلُ وَ الصِّدْقُ وَ الْیَقِینُ


وَ عَلَامَةُ الْخَفْضِ ثَلَاثَةُ أَشْیَاءَ الْعُجْبُ وَ الرِّیَاءُ وَ الْحِرْصُ


وَ عَلَامَةُ الْوَقْفِ ثَلَاثَةُ أَشْیَاءَ زَوَالُ حَلَاوَةِ الطَّاعَةِ وَ عَدَمُ مَرَارَةِ الْمَعْصِیَةِ وَ الْتِبَاسُ عِلْمِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ‌ �


  • وحید رضا مردانلو

_*یک لحظه سکوت و عُمری تفکر و تَلَذُّذ*_


امروز به من گفته شد زیاد خدا خدا خدا نکنید زیراکه زدگی می‌‌آورد.

با خودم گفتم چرا باید این حرف را بزند؟ چرا ما خدا را آن جور که باید نشناختیم؟

حقیقت دین چیزی جز نشاط نیست...!


وقتی دلت میگیرد، وقتی عزیزی می‌میرد، وقتی مشکلات آن جور به استخوانِ بدنت فشار می آورد که دیگر تحملی نداری، آن وقت گرمای دلت می‌شود خدا خدا خدا خدا حتی در نشاط، چه درخلوت و چه در جلوت.


حضرت علی (علیه السلام) در دعای کمیل به خدایش می‌گوید:

گیرم که بر عذاب تو صبر کنم خدای من، بر دوری تو چگونه صبر کنم؟

یعنی واقعا حضرت علی از دین لذت نبرده؟


به عنوان یک طلبه می‌گویم: من دینی را که لذت ندارد نمی‌خواهم، شما هم به سمتش نروید.

دین را آن جور که هست نفهمیدیم، یعنی به ما نفهماندند.

یک مشت احکام وجوب و حرمت را به ما گفته اند و ما را ترسانده اند. چرا از عشق سخن نگفته اند، چرا؟

هرکسی حاضر است به مقدار ناچیزی از دنیا، قناعت کند ولی لحظه ای معشوقش را رها نکند.

وقتی حرف از خدا می‌شود، حرف از عشق است، حرف از نشاط و چشیدن لذت است.

اکثر گریه های اولیاء خدا به خاطر نشاط و رسیدن به معشوق است.

فکر کنم دیده باشی، کسی را که لحظه ی وصالِ معشوقش می‌رسد، از شوق گریه اش میگرد وچقدر بی تابی می‌کند و چقدر لذت می‌برد.


اکنون چه کنم که قلم را توانش نیست...


آری دوستان!



یا حق بگوییم و با حق باشیم...




  • وحید رضا مردانلو